بدون عنوان
بدون عنوان
کوچولم ببخشید دیر اومدم این روزا سرگرمه کارگاه های مادر وکودکت هستیم داری بزرگ میشی مامان و من چقدر دلم تنگ میشه واسه این روزات داری مرد میشی و من گاهی این زود گذشتن ها رو دوست ندارم خیلی دوست دارم این روزا داناتر شدی و حرف گوش کن تر ولی چن کلمه حرف زشت یاد گرفته ای کوچولم خیلی دوست دارم مامانی و ........ ...
نویسنده :
مامان مژگان
2:36
تله کابین
کوچول مامان سوار *تله کافین* شدی فدات شم به زبون خودت نوشتم شیرین زبونم ...
نویسنده :
مامان مژگان
2:33
جواهر ده و اسب سواری
کوچول مامان هم ترسیده بودی هم دوست داشتی سوار اسب بشی... فدات یکی یه دونه مامان جون ...
نویسنده :
مامان مژگان
2:28
سختی پدر
کوچولم چهره بابا جونی رو ببین که با چه مشقتی شما رو تا اون بابلا بغل کرد و برد تازه همش میگفتی بابا بغلم کن خسته شدم ...
نویسنده :
مامان مژگان
2:22